آستمال

آستمال زیبای نهان و بهشتی که بر روی زمین جا مانده است

روستای آوان

روستای آوان  در مسیر ورزقان-خاروانا قرار دارد که از سه راهی جوشین جدا شده و بعد از طی مسافتی کوتاه دوباره در سه راهی آستمال راه جدا کرده تا با گذشت از منطقه ی بویوک چای آستمال،چشم به این روستای زیبا روشن شود.

 این روستا بدلیل وجود آب و هوای ییلاقی منطقه ای مستعد برای گردشگری در استان می‌باشد واژهٔ « آوان» در زبان ترکی آذربایجانی به معنای « تغییر موقعیت از یک حالت به حالت دیگر است» می‌باشد..زبان اهالی روستای  آوان که در گذشته نه چندان دور به زبان تات(آذری) صحبت می‌کردند و در حال حاضر به زبان ترکی آذربایجانی صحبت می‌کنند. پس از عبور از کوه‌ها و دره‌ها، در آغوش کوهستان، نگینی می‌بینی سرشار از طراوت زندگی، بکر،  که روح را پر می‌کند از انرژی.کوه‌های بلند این روستا را در آغوش خویش جای داده‌اند، استواری کوه‌ها مردمان را سختکوش کرده، چراکه آنها نیز همچون کوه پرصلابت و صبورند هنگام زمستان محافل مهمانی برپا می‌شود و در آن جز صمیمیت و نقل شیرین‌سخن‌های نغز چیزی نمی‌توان یافت.

 اهالی آوان  از جنس مهربانی‌اند،مردم روستا اکثراً سید هستند، به تمام معنی نور در چشمانشان می‌درخشد. ‌مردم این دیار گنجینه‌ای از فولکلور ناب و مثل‌های پرمعنی‌اند. با خانه‌هایی متمرکز و بیشتر دو طبقه، چیدمانی برای یک تابلوی خوش آب و رنگ هستند که تمام مکاتب هنری از توصیف زیبایی آن عاجز می‌مانند.میوه‌هایی مانند گردو،  آلبالو و زردآلو خوان نعمت روستا هستند. زنبورداری هم رایج است عسلش شیرین و شهره این دیار. علاوه بر این، اهالی هنرهایی دارند که ره‌آوردی زیبنده برای مسافران خواهد بود آن هم قالی‌، جاجیم و گلیم‌ است.

 بیشتر بانوان روستای آوان از لباس‌های محلی همچون «تومان» که نوعی دامن چین‌دار است و «کوینک» که پیراهنی به نقش گل است، استفاده می‌کنند و «یایلیق» هم پوشش روی سرشان است

 علاوه بر این نباید و اصلا نمی‌توان از غذاهای خوشمزه و خوش رنگ آنها گذشت؛ بویژه «کوفته» و انواع مختلف کباب بویژه آش‌دوغ که خودشان به آن «دوغا آشی» می‌گویند.

روستای آوان  بهار و تابستانی معتدل دارد که می‌توان رفت و رها شد در زیبایی و طراوت سحرانگیزش، اما سردی پاییز و زمستان سفر به این روستا را دشوار خواهد کرد حتی گاهی از کولاک و بوران نفس جاده هم بند می‌آید.

منبع:صدای ورزقان

شهرستان قرار دارد که این روستا بدلیل وجود آب و هوای ییلاقی منطقه ای مستعد برای گردشگری در استان می‌باشد واژهٔ « آوان» در زبان ترکی آذربایجانی به معنای « تغییر موقعیت از یک حالت به حالت دیگر است» می‌باشد..زبان اهالی روستای  آوان که در گذشته نه چندان دور به زبان تات(آذری) صحبت می‌کردند و در حال حاضر به زبان ترکی آذربایجانی صحبت می‌کنند. پس از عبور از کوه‌ها و دره‌ها، در آغوش کوهستان، نگینی می‌بینی سرشار از طراوت زندگی، بکر،  که روح را پر می‌کند از انرژی. 
کوه‌های بلند این روستا را در آغوش خویش جای داده‌اند، استواری کوه‌ها مردمان را سختکوش کرده، چراکه آنها نیز همچون کوه پرصلابت و صبورند هنگام زمستان محافل مهمانی برپا می‌شود و در آن جز صمیمیت و نقل شیرین‌سخن‌های نغز چیزی نمی‌توان یافت.

 اهالی آوان  از جنس مهربانی‌اند،مردم روستا اکثراً سید هستند، به تمام معنی نور در چشمانشان می‌درخشد. ‌مردم این دیار گنجینه‌ای از فولکلور ناب و مثل‌های پرمعنی‌اند. با خانه‌هایی متمرکز و بیشتر دو طبقه، چیدمانی برای یک تابلوی خوش آب و رنگ هستند که تمام مکاتب هنری از توصیف زیبایی آن عاجز می‌مانند.میوه‌هایی مانند گردو،  آلبالو و زردآلو خوان نعمت روستا هستند. زنبورداری هم رایج است عسلش شیرین و شهره این دیار. علاوه بر این، اهالی هنرهایی دارند که ره‌آوردی زیبنده برای مسافران خواهد بود آن هم قالی‌، جاجیم و گلیم‌ است.

 بیشتر بانوان روستای آوان از لباس‌های محلی همچون «تومان» که نوعی دامن چین‌دار است و «کوینک» که پیراهنی به نقش گل است، استفاده می‌کنند و «یایلیق» هم پوشش روی سرشان است

 علاوه بر این نباید و اصلا نمی‌توان از غذاهای خوشمزه و خوش رنگ آنها گذشت؛ بویژه «کوفته» و انواع مختلف کباب بویژه آش‌دوغ که خودشان به آن «دوغا آشی» می‌گویند.

روستای آوان  بهار و تابستانی معتدل دارد که می‌توان رفت و رها شد در زیبایی و طراوت سحرانگیزش، اما سردی پاییز و زمستان سفر به این روستا را دشوار خواهد کرد حتی گاهی از کولاک و بوران نفس جاده هم بند می‌آید.

منبع:صدای ورزقان

[ شنبه 2 اسفند 1393برچسب:,

] [ 18:37 ] [ بابک رشتبریان آستمال ]

[ ]

آشنایی با قره‎خروس ارسباران

حکیم مهر - جنگل های بکر و زیبای ارسباران در شمال آذربایجان شرقی از ورقان تا کلیبر ادامه دارد. در شمال این منطقه رود ارس جاری است. این جنگل‎ها در گذشته نه چندان دور وسیع‎تر بودند که به دلیل عدم مراقبت خوب از آن و فعالیت معادن وسعت کمتری یافت. اما این منطقه به دلیل وجود گونه‎های گیاهی منحصر به فرد و تنوع زیاد و طبیعت بکر و دست‏نخورده یکی از شاهکارهای خلقت است و خدا را شاکریم که از تهران فاصله زیادی دارد و اتوبان و خانه سازی در دل این جنگل ها امکان ندارد!!!که متاسفانه اخیرآ شاهد جاده سازی در دل جنگل های ارسباران هستیم !!!
برای نخستین بار در سال 1352 ، حضور یک پرنده سیاه بزرگ در جنگل های کوهستانی کلیبر توسط مدیرکل وقت حفاظت محیط زیست استان آذریایجان شرقی گزارش شد و به دنبال آن، چند مشاور خارجی وقت سازمان، ازجمله دکتر اسکات از منطقه دیدن کردند. آن بازدید مشخص کرد این پرنده ، سیاه خروس قفقازی است و تا آن زمان کسی نمی دانست که این گونه در ایران هم وجود دارد . 

این گونه در ایران از کمیاب‌ترین پرندگان است و فقط در منطقه حفاظت شده ارسباران (شمال آذربایجان) زندگی می‌کند. زیستگاه این پرنده در حدود 10 هزار هکتار داخل منطقه حفاظت شده ارسباران و 20 هزار هکتار خارج از منطقه حفاظت شده است. این پرنده در ارتفاعات بالای 1800 متر زندگی می‎کند، به همین سبب بجز فصل بهار که نمایش آنها در فضای باز جنگل قابل رویت است دیدن آنها به سختی امکان‌پذیر خواهد بود.

طول سیاه خروس 40 تا 48 سانتیمتر بوده و جزو پرندگان بزرگ جثه محسوب می‎شود که در پرنده نر رنگ پرها سیاه با جلای سبز آبی و در کنار دم دوشاخه دو لکه سفید روی شانه‎ها و لکه قرمز رنگ در بالای چشم دیده می‎شود. جنس ماده این گونه کوچکتر از جنس نر بوده و بر روی بالهای قهوه‎ای خرمایی رنگ آن، نوارهای عرضی تیره به تعداد زیاد مشاهده می‎شود. وزن پرنده نر بین 800 گرم تا یک کیلوگرم و وزن جنس ماده حدود 800 گرم است. مطابق اطلاعات محلی جفتگیری این گونه در اوایل فروردین شروع شده و تا اواسط اردیبهشت ادامه می‎یابد. تفاوت سیاه خروس ایرانی با سیاه خروس اروپایی در جثه کوچکتر آن و بلندتر بودن دم و کوچکتر بودن منقار پرنده است. همچنین سیاه خروس ارسباران به طور قابل توجهی سیاه‎تر است و نقاط سفیدرنگی در بالای دم و بال دارد.


سياه خروس از خانواده Tetraonidae پرنده بزرگي از راسته ماكيان سانان است كه با ظاهر سياه رنگ خود اسرارآميزتر از پرندگان ديگر اين دسته به نظر ميرسد.
سياه خروس اروپايي
Western capercaillie
اين پرنده با نام علمي Tetrao urogallus به با قرقره جنگلي و به طور خاصتر Capercallie غربي شناخته ميشود و بزرگترين عضو خانواده Tetraonidae به شمار ميرود كه حدود 80 تا 115 سانتيمتر طول و بين 4 تا 5/4 كيلوگرم وزن دارد و در شمال، غرب و جنوب اروپا و غرب تا مركز آسيا زيست ميكند و نام آن از capull coille Gaelic گرفته شده به معناي «اسب جنگل»، البته به زبان شكارچيان آلماني به آنها Roses نيز گفته ميشود. پرنده نر بالغ وزني در حدود ¾ كيلوگرم دارد و با نمايش منحصر بفردي كه از خود نشان ميدهد مشهور است. روتنه از پرهاي سياه تا قهوهاي تيره همراه با پراكندگي نقاط سفيد و سينه با پرهاي سبز براق پوشيده شده است، پوشش پرهاي شكم و زير دم از سياهي تا سفيدي تغيير ميكند و همچنين پوست قرمز رنگي در بالاي چشمهاي آنها ديده ميشود. پرنده ماده كوچكتر است و وزن آن به نصف پرنده نر ميرسد و در حدود 54 تا 63 سانتيمتر طول دارد و روتنه آن با پرهايي كه خالهايي به رنگ سياه، خاكستري و زرد نخودي دارد پوشيده شده است. هر دو جنس نر وماده يك نقطه سفيد رنگ روي قوس بال دارند و پاهاي آنها در فصل زمستان براي گرم ماندن از پر پوشيده ميشود. زيستگاه آنها در جنگلهاي كاج با پوشش گياهي متراكم است و در تابستان از برگها، غنچهها، دانهها و شكوفهها تغذيه ميكنند. درفصل بهار بعد از طلوع آفتاب، پرندههاي نر مانند صحنه نمايشهاي باستاني در محلي در فضاي باز جنگل با يكديگر رقابت ميكنند ابتدا دايرهوار ميخرامند سر را بالا گرفته و سپس پرها را پوش داده و دم خود را به شكل بادبزن بزرگي باز ميكنند و زيبايي خاص خود را به پرنده ماده نشان ميدهند و صدايي شبيه د رآوردن چوب پنبه از سر شيشه دارند و در طول زمستان كه برف زيادي سبزي زمين را ميپوشاند ميتوانند روز و شب را روي درختان بگذرانند و از برگهاي سوزني شكل كاج تغذيه كنند. پرواز اين پرنده با صداي بلند و ناگهاني توام است كه به علت وزن زياد و بالهاي گرد و كوتاه، هنگام بلندشدن، حيوانات ديگر را ميترساند. پرواز قوي و صداي بال زدن آنها شبيه صداي سوت است. پرنده ماده كار مراقبت از جوجهها را بر عهده دارد و البته سه چهارم جوجهها در اولين زمستان به علت نداشتن تجربه در پيدا كردن غذا و ايمن نبودن از سرماي هوا از بين ميروند. نوزاد در 3 تا 4 هفتگي آنها قادر است پروازهاي كوتاهي داشته باشد و روي درختان در شبهاي گرم فصول تابستان بخوابد. تهديد جدي براي ادامه بقاي آنها تخريب زيستگاها (جنگل) و افزايش تعداد شكارچيان كوچكي مثل روباه قرمز به سبب كاهش شكارچيان بزرگي مثل گرگ، خرس قهوهاي و همچنين در بعضي نواحي ميتواند عامل شكار بيرويه آنها باشد، لذا بدين منظور شكار آنها درخيلي از جاهاي دنيا از جمله در اسكاتلند يا آلمان براي مدت بيش از 30 سال غيرمجاز ميباشد.

Black billed caper caillie
نام علمي: Tetrao parvirostris
اين پرنده رابطه بسيار نزديكي به سياه خروس ا روپايي دارد و در جنگلهاي صنوبر (كاج اروپايي) روسيه شرقي و نيز قسمتهايي از شمال مغولستان و چين به سر ميبرد. ظاهر اين پرنده مشابه سياه خروس اروپايي ولي كمي كوچكتر از آن است و دم كمي بلندتر و منقار كوچكتر و به طور قابل توجهي سياهتر است و نقاط سفيدرنگي در بالاي دم وبال دارد. مادهها خاكستريترند و قسمتهاي زيرتنه پولكدار است و نقاط سفيد رنگ بيشتري روي بالهايشان ديده ميشود. در غرب دور (Far west) اين دو نوع پرنده تداخل نژاد با هم داشتهاند.
سياه خروس بومي ايران
نام علمي: Caucasian Black Grouse
طول پرنده نر به 40 تا 48 سانتيمتر و ماده به 37 تا 42 سانتيمتر ميرسد، تشخيص پرنده نر با ظاهر انحصاري كه دارد از ساير گونههاي ديگر (ماكيان) آسانتر است و رنگ آن كاملا سياه است و روي پرها سايه روشني از انعكاس رنگ سبز و آبي دارد، زير بالها سفيد و گرد با انحنا به سمت درون است و دم در انتها دو شاخه ميشود، شاهپرهاي كناري دم دراز و به طرز خاص و زيبايي به سمت پايين پيچ خورده است و همچنين دو لكه سفيد روي شانهها و يك لكه قرمز رنگ تاج مانند بالاي هر چشم ديده ميشود. پرنده ماده كوچكتر از پرنده نر و به رنگ قهوهاي خرمايي با راههاي عرضي تيره زياد است و زير تنه خاكستري و لكه قرمز بسيار كوچك و غيرواضحي در بالاي چشمان دارد. دم كوتاهتر از پرنده نر با انتهاي مستطيل شكل است. نمايش زيباي اين پرنده بعد از طلوع آفتاب در فصل بهار بسيار ديدني است كه با سر و صدا در هوا تا ارتفاع 5/1 متر ميپرد و روي زمين پرهاي دم را مانند تاجي بلند براي پرنده ماده به نمايش ميگذارد، پرواز آن سريع، مستقيم و توام با بال زدنهاي قوي ميباشد، صداي اين پرنده از گلو برميآيد و در نرها شبيه (چر چر Chr- chr) و د ر مادهها بصورت صداي بلندي شبيه مرغ (غد غد) شنيده ميشود، در حاشيه جنگلها و بوتهزارها، علفزارها و مناطق كوهستاني مرتع به سر برده و در زمستان به جنگلها و نقاط كم ارتفاع كوچ ميكند و بجز فصل بهار كه نمايش آنها در فضاي باز جنگل قابل رويت است ديدن آنها به سختي امكانپذير خواهد بود از دانهها، ريشههاي درختان، شكوفهها، تغذيه ميكنند و پرنده ماده زير بوتههاي كوتاه يا پاي صخرهها آشيانه ميسازد و بين 8 تا 10 تخم در آشيانه ميگذارد و مراقبت و نگهداري از جوجهها را بر عهده دارد.
زيستگاه:
اين پرنده در كوههاي قفقاز و شمال شرقي تركيه روي شيبهاي باز يا بوتههاي كوتاه زيست ميكند و در ايران از كميابترين پرندگان به شمار ميرود و منحصراً در منطقه حفاظت شده ارسباران (شمال آذربايجان) زندگي ميكند. از عوامل تهديد انقراض آن ميتوان تخريب زيستگاه، حضور دام و انسان و سگهاي گله را نام برد كه در اين زمينه بايد اقدامات حفاظتي بيشتر خصوصاً درباره آشيانه و جوجههاي آنها صورت بگيرد.

[ جمعه 7 آذر 1388برچسب:,

] [ 20:4 ] [ بابک رشتبریان آستمال ]

[ ]

زمستان در آغوش پاییز آستمال

























[ چهار شنبه 27 آبان 1389برچسب:,

] [ 23:57 ] [ بابک رشتبریان آستمال ]

[ ]

تصاویر عزاداری محرم 93 روستای آستمال























[ سه شنبه 27 آبان 1388برچسب:,

] [ 15:43 ] [ بابک رشتبریان آستمال ]

[ ]

دوباره ماه رحمت و برکت از راه رسید.


ابتدا حلول ماه مبارك رمضان ماه نزول قرآن و ماه ميهماني خدا را بر تمامي مسلمانان جهان و بخصوص اهالی شریف روستای آستمال تبريك گفته و اميدواريم كه با عبادت خالصانه بتوانيم از فيوضات اين ماه پربركت بهره وافي و كافي را ببريم.  

یادش بخیر...!
یادش بخیر،روزهای ماه مبارک رمضان در روستای آستمال،سر سفره ی افطار زیر چراغ نفتی منتظر اذان کربلایی محرم نوروزیان(مشی)می نشستیم تا افطار کنیم.
یادش بخیر،مرحوم حاج علی واعظی با لهجه و صدای خاص بعد از افطار با داستان ها و قصه های شیرین،شادی کودکانه ی ما را فراهم می کرد.چون آن زمان ما حتی رادیو هم نداشتیم!
یادش بخیر،خانه ی مادر بزرگم(گوزل نه نه)با بچه های فامیل جمع می شدیم و با بازی های کودکانه ی آن زمان عیشمان را کامل می کردیم.
ای کاش دوباره می شد به کودکی ام برگردم...!

دوستانی که خودشان یا از پدر بزرگوارشان خاطره ای درخصوص ماه مبارک رمضان روستای آستمال دارند،خواهشمندم درنظرات برای ماهم بنویسند.

[ دو شنبه 9 تير 1393برچسب:,

] [ 1:37 ] [ بابک رشتبریان آستمال ]

[ ]

ضریحی که دیگر فقط در خاطراتمان می شود پیدا کرد!


روزگاری
این ضریح چوبی پوسیده،محل بوسه و نوازش ما و پدرانمان بود!

روزگاری کعبه ی کوچکی بود در حرم گرد و زیر نور آفتابی که از دریچه ی بام حرم تلالو می کرد!
روزگاری عطر گل محمدی را از آستانه ی در ورودی حرم می شد استشمام کرد!
روزگاری تربت شفای مریضمان را از زیر پایه ی همین ضریح برمی داشتیم!
روزگاری برای بوسیدن چهار گوشه ی این ضریح صف می بستیم!
و امروز...!!!؟؟؟!!!                     
شکست دلم وقتی، شکسته پیکرش را به نظاره نشسته بودم!
سوخت دلم وقتی،شنیدم جای بوسه ی پدرم را برای خوردن چایی،سوزانده بودند!

ای کاش...!!!






[ پنج شنبه 22 خرداد 1388برچسب:,

] [ 1:16 ] [ بابک رشتبریان آستمال ]

[ ]

مراحل نصب ضریح امام زاده سید جبرئیل آستمال(به روایت تصویر)


 


 

 



 











{
تصاویر از:سردار پورطهماسب


 

[ دو شنبه 19 خرداد 1389برچسب:,

] [ 12:47 ] [ بابک رشتبریان آستمال ]

[ ]

اتمام ساخت ضریح امام زاده سید جبرئیل آستمال


سرانجام پس از یک سال انتظار،بحمدالله با تلاش ها و پیگیری های مکرر جناب آقای صمد صادقی (رئیس محترم اداره ی اوقاف شهرستان ورزقان) و جناب آقای محمد پورطهماسب(عضو هیئت امنای امام زاده سید جبرئیل آستمال)ساخت ضریح امام زاده به اتمام رسید و انشاالله به زودی در حرم امام زاده سید جبرئیل آستمال رونمایی و نصب خواهد شد.


در واقع ساخت این ضریح باید در زمان کوتاهی به اتمام می رسید! که به دلیل وجود برخی مشکلات،از جمله:عدم تحویل به موقع نقوش برجسته،قلم کاری های روی فلز توسط هنرمندان اصفهانی،هزینه های خرید قطعات و...،زمان ساخت ضریح را به تاخیر انداخت.
اضافه می کنم،این ضریح توسط شرکت صنایع فلزی(آل یاسین) واقع در جاده ی( تبریز،آذر شهر)به دستان توانمند صنعت گران و هنرمندان بومی آذربایجانی ساخته شده است. که قبلآ این صنعت و حرفه ی هنری فقط در شهر های شمالی و اصفهان فعالیت داشت.
مهم اینکه:
باید به اطلاع عموم و خصوصآ اهالی شریف روستای آستمال برسانم که،ضریح امام زاده سیدجبرئیل آستمال پس از تصمیمات و هماهنگی های لازم بین هیئت امنای امام زاده و اداره ی اوقاف شهرستان ورزقان،عاقبت در تاریخ 1393/3/7(ه.ش) قراردادی برای ساخت یک دستگاه ضریح اسکلتی از پروفیل آهنی استیل رنگ آمیزی شده و به مبلغ(300،000،000 ريال) ما بین شرکت صنایع فلزی (آل یاسین) به مسئولیت آقای رامین احسانی و آقای صمد صادقی(رئیس اداره ی اوقاف شهرستان ورزقان)+ جناب آقای محمد پورطهماسب(نماینده ی هیئت امنای امام زاده سید جبرئیل آستمال) منعقد گردید.
 تا به امروز از مبلغ قید شده در قرارداد( 170،000،000 ریال) آن به طرف قرارداد پرداخت شده که( 100،000،000 ريال) آن توسط اداره ی اوقاف شهرستان ورزقان و (70،000،000 ريال) توسط نذورات و کمک های مردمی پرداخت شده است. و باقی مانده ی مبلغ بدهی (130،000،000 ريال) می باشد.و همچنان نیازمند دست یاری مسئولین، زائران،خیرین و تمام عاشقان اهل بیت (ع) هستیم.
و متذکر می شوم ،به جز عزیزان نام برده شده در مطلب فوق،هیچ احدی در مراحل ساخت و پیگیری های مکرر ضریح امام زاده، نقش قابل توجهی نداشته است!
و اما بنا به دلایل خاصی، از مبلغ و صورت قرارداد ساخت ضریح شفاف سازی شد که، متاسفانه برخی افراد سودجو و فرصت طلب، این حرکت و تلاش های خالصانه ی (ساخت ضریح امام زاده سید جبرئیل آستمال) عزیزان ذکر شده را به دروغ به نام خود قلمداد می کنن که با این کار مقام و شهرت چند روزه ی دنیا را بد ست آورند. و شاعر در قبال این افراد می نویسد:نردبان این جهان ما و منیست***عاقبت این نردبان افتادنیست***لاجرم هر کس که بالاتر نشست***استخوانش سختر خواهد شکست.

و در آخر از تمام عزیزانی که در ساخت این ضریح پاک آستان امام زاده سید جبرئیل آستمال خالصانه و بی ریا، هر چند ذره ای،یاری رسانده اند. از خداوند متعال بر ایشان طلب زیباترین و بهترین ها را دارم و بنده دست بوس تک تکشان هستم.

و تقدیر و تشکر ویژه ای دارم از جناب آقای محمد پورطهماسب(ممی دایی)که زحمات بسیاری را در ساخت این ضریح متحمل شده اند و امیدوارم مزدشان را از دستان پر برکت وکریمانه ی اهل بیت (ع) بگیرن،از جناب آقای صمد صادقی(رئیس محترم اداره ی اوقاف) که همراه و هم قدم در این راه بوده اند،جناب آقای رامین احسانی(مسئول شرکت آل یاسین) وهمکاران با ایمانشان و ازفرد به فرد اهالی محترم و شریف روستای زیبای آستمال که بدون کمک و همبستگی آنها هیچ کاری در روستا سرانجامی نخواهد داشت.

 


[ جمعه 9 خرداد 1398برچسب:,

] [ 2:20 ] [ بابک رشتبریان آستمال ]

[ ]